زیارت زهرا اشک شوق
نزدیک شدن به سالروز شهادت حضرت زهرا (س) غزل زیر از خسرو احتشامی را در مدح بانوی بزرگوار اسلام بخوانید:
اين آستان كه هست فلك سايه افكنش
خورشيد شبنمی است به گلبرگ گلشنش
تا رخصت حضور نيايد شب طلوع
مهتاب از ادب نتراود به روزنش
جاری است موج معجزه جويبار غيب
در شعله شقايق صحرای ايمنش
اينت بهشت عدن كه دور از نسيم وحي
بوي خدا رهاست به مشكوی و برزنش
كو محرمی كه پرده ز راز سخن كشد
دارد زبان ز سبزه توحيد سوسنش
تا زينت هماره هفت آسمان شود
افتاده است خوشه پروين ز خرمنش
سر ميی نهد سپيده دمان پاي بوس را
فانوس آفتاب به درگاه روشنش
جاي شگفت نيست كه اين باغ سرمدی
ريزد شميم شوكت مريم ز لادنش
روز نخست چون گل اين بوستان شكفت
عطر عفيف عشق فرو ريخت بر تنش
محتاج نقش نيست كه گردد بلند نام
گوهر، جهان فروز بر آيد ز معدنش
اينجاست نور آينه عصمتی كه بود
بر نقطه نگين نبوت نشيمنش
هم باشدش بهار رسالت در آستين
هم می چكد گلاب ولايت ز دامنش
مرد آفرين زني كه خليلانه می شكست
بتخانه خلاف خلافت ز شيونش
از سدره نيز در شب معراج می گذشت
حرمت اگر نبود عنانگير توسنش
تا كعبه را ز سنگ كرامت نيفكند
از چشم روزگار نهانست مدفنش
احرامی زيارت زهراست اشك شوق
يا رب نگاهدار ز مژگان رهزنش
دارم گواه كوتهی طبع را به لب
بيتی كه هست الفت ديرينه با منش:
“من گنگ خوابدیده و عالم تمام كر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنيدنش”
منبع: